داغ اب کشند

فرهنگستان زبان و ادب

داغ آب کشند
{tidemark/ tide mark} [اقیانوس شناسی] بالاترین یا پایین ترین نقطه ای که کِشَند به آن می رسد؛ اثری که از آن بر جای می ماند متـ. داغ کِشَند

جمله سازی با داغ اب کشند

کشند جانب دوزخ چو از چپ و راست بگو که (صامت) مداح کمترین سک ماست
بود سگان تو در حمله جمله چون شیران کشند همچو سگ ا یشان گه وغا کفار
خلق زمانه اند پی دست برد هم دست آن کسان برند که پا ز میان کشند
به پایگاه جلالش همی کشند به دست ز بهر پیشکش، این تند سرکش ابلق
که از اشارت ابرو همی کشند به تیغم که از سلاسل گیسو همی کشند بدامم