فرهنگستان زبان و ادب
{data transfer} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] حرکت و انتقال فعال اطلاعات از جایی به جای دیگر
{data transfer} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] حرکت و انتقال فعال اطلاعات از جایی به جای دیگر
💡 گرا ترا بود سر آنکه رسانی به وفا پیش اغیار به من وعده دیدار چه بود
💡 گونی رسی به آن لب گر جان به لب رسانی گو جان تشنه ما زین آرزو به لب رس
💡 این انجمن از خدمات رسانی به افرادی که در آن زمان به اصطلاح غیراجتماعی بودند سرباز میزد. افرادی همچون الکلیها، همجنسگرایان، روسپیها و افراد وابسته به نژادهای کم ارزش مانند یهودیها شامل خدمات این انجمن نمیشدند.
💡 سر زلف مشکبارش به ادب مگر گشایی ز نسیم زلف بویی به مشام ما رسانی
💡 با استفاده از این سیستم در شهر یا جاده، میتوان زمان سفر به مسافرین اطلاع رسانی کرد تا در صورت شلوغی مسیر، از سفرهای غیرضروری اجتناب کنند. استفاده از سیستم زمان سفر و اطلاع رسانی آن، زمان سفر میانگین و حداکثر زمان سفر را بهطور قابل توجهی کاهش میدهد.
💡 گفتم به فلک در تو چه نقصان آید گر زآن که رسانیام زمانی به کمال؟