خون راه انداخت

لغت نامه دهخدا

خون راه انداختن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) سخت جنگ و غوغا کردن. جدال و نزاعی سخت ایجاد کردن. سخت بنزاع و جدال برخاستن: اگر بداند فلان کار شده است خون راه می اندازد. ( یادداشت مؤلف ).

جمله سازی با خون راه انداخت

در حین پیاده‌سازی در برگن، آتش دفاع ساحلی نروژ رزم‌ناو کونیکسبرک را از کار انداخت.
می خواست که سر رشته فرو ریزدم از هم آتش شد و سوزم بدل مضمحل انداخت
گروه هکری انانیموس در ۲۵ مهر ۱۴۰۱ اطلاعات صدها دوربین نظارتی در تهران را در راستای حمایت از اعتراضات در ایران، هک و از کار انداخت.
دیدی که بر انداخت بر فرقت تو آب از غایت سوز جگر این چشم تر من
اگرچه عشق ندارد ز من فسرده‌تری توان به سینه گرمم کباب‌ها انداخت
سپس فرمود: حتى على (ع ) نيز نفس خود را براى طلبحلال به زحمت مى انداخت (654)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرانجام یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز