خوش مروت

لغت نامه دهخدا

خوش مروت. [ خوَش ْ / خُش ْ م ُ رُوْ وَ ] ( ص مرکب ) خوش انصاف. بامروت. || گاه بصورت کنایه به بی انصاف و بی مروت اطلاق شود.

فرهنگ فارسی

خوش انصاف با مروت

جمله سازی با خوش مروت

الفت هر چیز وقف ساز استعداد اوست تا مروت در خیال آمد ز دنیا رفته‌ایم
این روستا به صورت طایفه ای میباشد و از طایفه های اولیه ساکن در این روستا میتوان حسین عالی قربان عالی و مروت عالی و گوج عالی نام برد.
آخر مروت است که زاغان درین دیار شکر خورند و من چو هما استخوان خورم؟
بايد بگويم: جانم به فدايت، اگر حتى چنين كرده بودى، سزاوار آنچه بر سر توآوردند نبودى، پس بياييد براى ترحم بر حسين، گريه كنيم، زيرا كسى كه بر اواين چنين گريه نكند،بى مروت است.
شکوه گل را به دیوان مروت می بریم سخت با طرف کلاهی دستبازی می کند
روزهای سادات (عربی: أيام السادات) فیلمی در ژانر زندگینامه‌ای به کارگردانی محمد حسن خان است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. از بازیگران آن می‌توان به مروت امین، منا زکی، و احمد زکی اشاره کرد.