خصی کرده
فرهنگ فارسی
جمله سازی با خصی کرده
ای کرده ز نور رای تو دریوزه از قرص منیر رای تو هر روزه
بسی کرده با عمه زینگونه یاد به شیرین زبانی شکیبش بداد
هزار دشمنم از هر طرف کمین کرده چه روز بود که ما را تو یار خود کردی
تو با این سپه نزد ایشان شوی همان دم ز کرده پشیمان شوی
ببر طبیب صداع از سرم که این دل ریش ز بهر درد فدا کرده است درمان را