خار سه گوشه

لغت نامه دهخدا

خار سه گوشه. [ رِ س ِ ش َ / ش ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) خارسه پهلو. ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 378 ). حَسَک. خارسه سو.

فرهنگ فارسی

خار سه پهلو حسک

جمله سازی با خار سه گوشه

در گوشه دهان محلی که ماهیچه‌های مختلف به هم می‌رسند ستونی وتری به نام محور قرار دارد که در گوشه دهان ممکن است به صورت نقطه سفتی قابل لمس باشد.
هيچ زمينى خالى از قبر نيست و در هر گوشه اى از زمين، گورستانى از انسان ها وجوددارد؟
گوشه گیران ایمن از آسیب شهرت نیستند گر به کوه قاف پشت خود چو عنقا می دهند
شیخ شهر از گوشه گیری شهره آفاق شد سر به جیب خاک بردن دانه را رسوا کند
در پاسخ او گفته شد: كه او دچار چشم درد است و در گوشه اى استراحت نموده است.
دل ما با تو چنان است که خود می دانی گوشه چشم تو با ما نه چنان است که بود