لغت نامه دهخدا
حسام رازی. [ ح ُ م ِ ] ( اِخ ) علی بن احمدبن مکی رازی فقیه حنفی دمشقی که در آنجا به سال 598 هَ. ق. درگذشته است. او راست: تکمله مختصر قدوری و خلاصةالدلائل و صلوة الهموم. ( هدیة العارفین ج 1 ص 703 ).
حسام رازی. [ ح ُ م ِ ] ( اِخ ) علی بن احمدبن مکی رازی فقیه حنفی دمشقی که در آنجا به سال 598 هَ. ق. درگذشته است. او راست: تکمله مختصر قدوری و خلاصةالدلائل و صلوة الهموم. ( هدیة العارفین ج 1 ص 703 ).
علی بن احمد بن مکی رازی فقیه حنفی دمشقی
💡 در آن مقام حسام تو آتشی افروخت کزو فضای جهان سربسر شرار گرفت
💡 عدو و حسام تو را چشمه اجل خواند ولی نیام تو را مطلع ظفر گیرد
💡 درتو اهل دولت را مآب است سر ابن حسام و خاک آن در
💡 ترسم که آه ابن حسام آتشین کند آیینهٔ ضمیر مصفّای پاک ما
💡 حسام قهر تو شخص اجل زند به دو نیم چنان که ماه فلک را بنان پیغمبر
💡 حسام تو بصفاهست چون روان لیکن بروز معرکه جز آفت روان نبود