لغت نامه دهخدا
( حربه عنزة ) حربه عنزة. [ح َ ب َ ی ِ ع َ زَ ] ( اِخ ) رجوع به حربه نجاشی شود.
( حربه عنزة ) حربه عنزة. [ح َ ب َ ی ِ ع َ زَ ] ( اِخ ) رجوع به حربه نجاشی شود.
💡 در لشكر قريش غلامى سياه و بى باك به نام (وحشى ) بود كه با حربه اى
💡 به کف خنجر و تیغ در کام داشت دو حربه چنین از پی نام داشت
💡 پس حضرت رسولصلى الله عليه و آله به او مى رسد و حربه (43) در ميان دو كتفش بزند كه او واصحابش همه هلاك شوند.
💡 جمعى گفتند يا اميرالمومنين ! زبير مجهز به صلاح آماده رزم است و شما هيچ حربه اى باخود ندارى و اين درست نيست.
💡 گر آنگه میزدی یک حربه چون میغ چو صبح اکنون دو دستی میزنی تیغ
💡 ز حربه ها به صفت روزها نجوم آگین ز نعل ها به شبه خاک ها هلال نگار