جنگل اندوخته
ویکی واژه
جمله سازی با جنگل اندوخته
رفت چون موج به سیلاب رگ ابر بهار زآنچه امشب مژه از بحر دل اندوخته بود
دوستم سلام كرد و نشست و عرض كرد: فدايت شوم، من در وزارت دارائى رژيم بنى اميهمسئوليتى داشتم و از اين راه ثروت بسيارى اندوخته ام و بعضى خلافها هم انجام داده ام !
یک لحظه فراق توام از دیده فرو ریخت اشکی که به صد خون دل اندوخته بودم
سرمایهگذاری از محل سرمایه، ذخایر و اندوختههای فنی و قانونی در چارچوب ضوابط مصوب شورایعالی بیمه
ثالثاً: شايد از مال اندوخته ى امروز در فرداى پيرى نتوانم بهره مند شوم، ولى از انفاق امروز بهره مندى در قيامت قطعى است.
چون نظر دوخت به هر نیر نو چشم آن همه تیر یک به یک، در نظر دوخته اندوخته باد