جزر بری

لغت نامه دهخدا

جزر بری. [ ج َ زَ رِ ب َرْ ری ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب )گویند شقاقل است. ( از تحفه حکیم مؤمن ). جزر اقلیطی. زردک بیابانی. گزر بیابانی. زردک صحرایی. حویج وحشی. اسطافولینوس آغریوس. گزر دشتی. ذُبَح. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به فهرست مخزن الادویه و جَزَر شود.

جمله سازی با جزر بری

💡 تالاب‌ها محیط‌هایی هستند که مشخصاتشان چیزی میان خشکی و آب است. تالاب‌ها ممکن است همواره دارای آب باشند یا اینکه گاه خشک و گاه آب‌دار باشند. برخی تالاب‌های نزدیک دریا با جزر و مد تغییر وضعیت می‌دهند.

💡 مد و جزر و قطره و دریا به هم هر دو یک است زانکه هر یک را مدار از بحر اخضر یافتم

💡 جزر و مدّست اینکه گاهی بحر و گاهی قطره‌ایم قبض و بسط است اینکه گاهی شعله گاهی اخگریم

💡 در هنگام جزر دریا، بر وسعت جزیره افزوده می‌شود و در موقع مد و بالا آمدن آب دریا، مساحت آن کاهش می‌یابد. این زیارتگاه مورد احترام ماهیگیران و دریانوردان است. در حال حاضر، کسی در این جزیره زندگی نمی‌کند.

💡 اوّلا، تعبير به فلمّا تراء الجمعان قال اصحاب موسى انّا لمدركون... (وقتى كهدو گروه، يكديگر را از دور ديدند اصحاب موسى گفتند: هم اكنون ما دستگير مى شويم)، دليل براين است كه دريا در حال جزر نبوده است وگرنه اين گونه تحيّر و وحشت،توجيهى ندارد.

💡 دریای جود را ز بنان تو جزر و مد دیبای فضل را ز بیان تو پود و تار