تخت هلاکو

لغت نامه دهخدا

تخت هلاکو. [ ت َ ت ِ هَُ ] ( اِخ ) در عهد سلاطین مغول، تخت هلاکو اسم ولایتی بوده میان دربند و بغداد و همدان و آسیای صغیر. ( مرآت البلدان ج 1 ص 419 ). عبارتست از دربند بادکوبه تا بغداد و از همدان تا سرحد روم و در حقیقت بایستی مراغه را به این نام خوانند، زیرا که تختگاه هلاکوخان بوده و در آنجا رحلت نمود و قبرش در میاندوآب معروف است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

در عهد سلاطین مغول تخت هلاکو اسم ولایتی بوده میان دربند و بغداد و همدان و آسیای صغیر عبارتست از دربند بادکوبه تا بغداد و از همدان تا سرحد روم و در حقیقت بایستی مراغه را باین نام خوانند زیرا که تختگاه هلاکوخان بوده و در آنجا رحلت نمود و قبرش در میاندو آب معروف است.

جمله سازی با تخت هلاکو

هرودت از قومی با نام ماتینوی یاد کرده که به نام مانتیانه نزدیک است مینورسکی نام مانتیانه را با نام مانّاها که در حوالی این دریاچه می‌زیسته‌اند، نزدیک دانسته است ابوالفدا دریاچه مزبور را «بحیرة تلا» ضبط کرده، دژی را نیز بر کوهی در این دریاچه به همان نام نامیده، و مدعی شده است که هلاکو اموال خود را در آن دژ نهاده بود.
در هر صورت وقتی که خان بزرگ منگوقاآن، تصمیم گرفت که استیلای مغولان بر غرب آسیا را تکمیل کند اولویت را به ویرانی حکومت نزاری در ایران داد و این مأموریت رابه برادرش هلاکو خان واگذار نمود.
بر پایه سفرنامه مارکوپولو، هلاکو او را در اتاقی بدون آب و خوراک زندانی کرد و او را وادار به خوردن زرهایی کرد که انبار کرده بود. دیگر پسر وی در مغولستان به زندان فرستاده شد و چنانچه مورخان نگاشته‌اند، در آن جا ازدواج کرد و فرزندانی داشت.
هلاکو در آبادی ویرانی‌هایی که لشکرکشی‌های او، موجب آن شده بود، اهتمام ورزید. به‌طوری‌که تعدادی ابنیه از جمله معبد بودایی در خوی، قصری در دامنه جبال آلاغ و رصد خانه‌ای در مراغه ساخت.[نیازمند منبع]
منطقه شفارود رضوانشهر در زمانهای نه چندان دور مرکز ادارات و دادوستد کل منطقه تالش بزرگ بود،که در زمان یکی از نماینده های تالش هلاکو رامبد، از شفارود به هشتبر انتقال پیدا کرد،