بیت الدوا

لغت نامه دهخدا

بیت الدوا. [ ب َ تُدْ دَ ] ( ع اِ مرکب ) دواخانه یا دارالشفا. ( آنندراج ). بیت الدواء. داروخانه:
ترتیب کرده است ز بیت الدوا فلک
از خوشه جو، ز صبح سنا، وز حمل لسان.جمال الدین عبدالرزاق ( از آنندراج ).

جمله سازی با بیت الدوا

اِرسال‌ُالْمَثَل‌ها در شعرِ حافظ دو گونه هستند: دستهٔ نخست، یادکردِ مثل‌های دیگر شاعران و نویسندگان در شعر هستند مانند «علاج کی کنمت آخر الدوا الکی» یا «که زور مردم‌آزاری ندارم»؛ و دستهٔ دوم — که عمدهٔ ارسال‌المثل‌های شعر حافظ را دربرمی‌گیرند — اشعارِ خودِ اوست که مَثَل شده‌اند و تا پیش از او گذشته‌ای نداشته‌اند و در شعرِ حافظ جان می‌گیرند.
( الصادق عليه السلام: الاخوان ثلاثه فواحد كالغذا الذى يحتاج اليهكل وقت العاقل و الثانى فى معنى الدا وهو الاحمق و الثالث فى معنى الدوا فهو اللبيب.(984) )
مردا شکمخواره دایم دردمند آید از آنک معده باشد بیت داء پرهیز شد راس الدوا
اِرسال‌ُالْمَثَل‌ها در شعرِ حافظ دو گونه هستند: دستهٔ نخست، یادکردِ مثل‌های دیگر شاعران و نویسندگان در شعر هستند مانند «علاج کی کنمت آخر الدوا الکی» یا «که زور مردم‌آزاری ندارم»؛ و دستهٔ دوم — که عمدهٔ ارسال‌المثل‌های شعر حافظ را دربرمی‌گیرند — اشعارِ خودِ اوست که مَثَل شده‌اند و تا پیش از او گذشته‌ای نداشته‌اند و در شعرِ حافظ جان می‌گیرند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویداد
رویداد
حلما
حلما
فاب
فاب
فال امروز
فال امروز