بویا کردن

لغت نامه دهخدا

بویاکردن. [ ک َ دَ] ( مص مرکب ) صاحب بو کردن. بودار کردن:
خاک و باد و آب وآتش کو ندارد رنگ و بوی
نرگس و گل را چگونه رنگی و بویا کند.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

صاحب بو کردن. بودار کردن

جمله سازی با بویا کردن

💡 از مشک سیاه ناب بویا زلف وز سیم سپید خام تابان بر

💡 حمل بویا مشک بودی تنگها بر تنگها بار مروارید بودی کاروان در کاروان

💡 مرد عاشق ز عشق گویا شد گل ببین کو ز گل چه بویا شد؟

💡 گلش سربه سر درّ گویا بود درخت و گیا مشک بویا بود

💡 بویا ۲۷٫۹ کیلومترمربع مساحت و ۶٬۷۵۸ نفر جمعیت دارد.

💡 طوطی گویا شدم چون شکرستانم اوست بلبل بویا شدم چون گل و گلزارم اوست

استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
سلیطه یعنی چه؟
سلیطه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز