برون پوستی

فرهنگستان زبان و ادب

{ectodermic, ectodermal} [زیست شناسی] مربوط به برون پوست

جمله سازی با برون پوستی

💡 بوموسی گفت: ذوالنون بالش نیکو فرستاد. آن هم باز فرستاد، که شیخ این وقت بگداخته بود، جز پوستی و استخوانی نمانده بود. گفت: آن را که تکیه‌گاه او لطف و کرم حق بود، به بالش مخلوق نیاز نیاید.

💡 بیابی جان جان از نیستی باز که تا نگشائی اینجا پوستی باز

💡 خالی ز دوستی نبود هیچ پوستی بر صدق این سخن گواهند چنگ و دف

💡 پوست: گاومیش پوستی ضخیم دارد برای تهیه دستکش چرمی ضخیم و تسمه‌های چرمی، زیره کفش، زین اسب و چرم ضدآب استفاده می‌شود.

💡 علائم معمولاً تب، لرز، درد عضلانی، درد شکمی، سرفه، سردرد، بثورات پوستی ( راشهای قرمز) بدون اسکار، تهوع و استفراغ می‌باشد. درمان با آنتی‌بیوتیک‌هایی نظیر تتراسیکلینها مثل داکسی سیکلین یا کلرامفنیکل است.

💡 چاه آبی در این بقعه قرار دارد که بنا به گفته اهالی برای درمان بیماری‌های پوستی بسیار مفید است.