بالطه اوغلی

لغت نامه دهخدا

بالطه اوغلی. [ طَ ] ( اِخ ) ( سلیمان بک.. ) از دریانوردان عثمانی که در زمان سلطان مرادخان قصبه قالونه را فتح کرد و در زمان سلطان محمدخان فاتح وبهنگام فتح قسطنطنیه رهبری کشتی های جنگی را داشت، اما مرتکب اشتباهی گشت و کیفر آنرا بصد ضربه شلاق محکوم گردید منتهی بر اثر اشتباه یکی از مأموران هنگام اجرای فرمان چشمش کور گشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

جمله سازی با بالطه اوغلی

چیقال اوغلی سردار عثمانی با ۱۰۰٬۰۰۰ نفر سرباز از رود ارس گذشته و چون شنید شاه عباس در حوالی خوی است به سمت او حرکت کرد. در ۶ اوت ۱۶۰۴ میلادی (۱۵ مرداد ۹۸۳ خورشیدی) دو سپاه به یکدیگر رسیدند.
تپه قلعه عرب اوغلی در شهرستان سقز، بخش مرکزی، روستای عرب اوغلی علیا واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۸۳۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
روز ۲۶ محرم ۱۳۴۰ قمری، عمو اوغلی، سرخوش و خالو قربان در ملاسرا حضور می‌یابند، که ناگهان واقعه‌ای که هیچ‌کس انتظارش را نداشت به وقوع می‌پیوندد. غریو پیاپی شلیک تفنگ و مسلسل از اطراف برمی‌خیزد و عمارت کمیته را زیر آتش می‌گیرد.
گویا حیدر عمو اوغلی او را برای کشتن اتابک اعظم برگزیده و آموزش داده بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
افتراق یعنی چه؟
افتراق یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز