بافت دگرشکفت
ویکی واژه
جمله سازی با بافت دگرشکفت
وصل نو نو خاسته گفتم توان بافت چو فرزین شرف قرب شاه
سخن چون یک اندر دگر بافتی ازو بیگمان کام دل یافتی
از عشق خواه دولت باقی که در جهان محمود هرچه بافت ز زلف ایاز یافت
بافت در کارگه عشق تو نساج مرا از ولای تو و اولاد تو تار و پودم
صد حلّه فلک بافت ز تار زر خورشید بر خلعت رایش... آستر آمد
خلق زنجیرسان چو بافت بهم میهمانخانه نیست زندان است