باطنیه اسماعیلیه

در کتاب باطنیه اسماعیلیه متن سخنرانی دکتر مجتبی مینوی، استاد ممتاز دانشگاه تهران، ارائه شده است. این سخنرانی در روز یک‌شنبه، هفدهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۱، در دانشگاه الهیات و معارف اسلامی مشهد ایراد گردیده است. کتاب فاقد هرگونه مقدمه، فصل، باب و حتی عنوان‌بندی است و مستقیماً به موضوع اصلی می‌پردازد.

نویسنده در ابتدا اشاره می‌کند که مقصود از باطنیه در دوران معاصر، فرقۀ اسماعیلیه است که در زمان ملک‌شاه سلجوقی در ایران علنی گردید و قلاع متعددی را به تصرف خود درآورد. آنان برای پیشبرد اهداف خود، مخالفان را با ضرب خنجر از بین می‌بردند. برجسته‌ترین پیشوای آنان حسن صباح و جانشینانش بودند که به مدت دویست سال در قلعۀ الموت و برخی دژهای دیگر، نوعی سلطنت برقرار کردند و سرانجام به دست هلاکوخان منقرض شدند. این نام از آنجا پیدا شد که برخی معتقد بودند عبارات قرآن باطنی دارد که تنها معدودی توانایی درک و بیان آن را دارند.

در ادامه، نویسنده با استناد به آرای عارفانی چون سهل بن عبدالله تستری (درگذشتۀ ۲۸۳ قمری) که برای هر آیۀ قرآن چهار معنی قائل است: ظاهری، رمزی یا تمثیلی، اخلاقی و تأویلی و نیز ابن‌عربی، که برای قرآن باطنی قائل است، به تبیین دیدگاه باطنیان می‌پردازد. باطنیان و قائلان به تأویل همواره به دنبال احادیث و روایات مشکوک بوده و روش مخالفت با عامه را در پیش می‌گرفتند. آنان آیات قرآن را بر اساس اجتهاد و استنباط شخصی به گونه‌ای تأویل می‌کردند که مقاصدشان را تأیید کند. این رویکرد در نهایت به آنجا انجامید که برخی از باطنیان اسماعیلی و گروه‌هایی از قلندران و درویشان صوفی‌مشرب، منکر بهشت و دوزخ و قیامت شدند، فرایض دینی را ترک کردند و مرتکب منهیات گردیدند. آنان با این توجیه که باطن شریعت را می‌دانند و از راسخان در علم هستند، احکام ظاهری را از گردن خود و پیروانشان ساقط می‌کردند. همان‌گونه که نظام‌الملک طوسی در سیاست‌نامه اشاره کرده است: «هیچ گروهی شومتر و بدفعل‌تر از این قوم نیستند که از پس دیوارها بد این مملکت می‌سگالند و فساد دین می‌جویند.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] باطنیه اسماعیلیه متن سخنرانی دکتر مجتبی مینوی، استاد ممتاز دانشگاه تهران، در روز یکشنبه، هفدهم اردیبهشت 1351، در دانشگاه الهیات و معارف اسلامی مشهد است که پیرامون باطنیه اسماعیلیه، ایراد گردیده است.
کتاب فاقد هرگونه مقدمه، فصل، باب و حتی عنوان بندی است.
نویسنده در ابتدا، به این نکته اشاره دارد که امروزه مقصود از باطنیه، فرقه اسماعیلیه ای است که در زمان ملکشاه سلجوقی، در ایران علنی گردیده و قلاع متعددی را به تصرف خود درآوردند و برای پیشبرد اهداف خود، مخالفین خود را به ضرب خنجر می کشتند که مبرزترین پیشوای ایشان، حسن صباح جانشینانش بودند که مدت دویست سال، در قلعه الموت و بعضی قلاع دیگر، نوعی سلطنت داشته و سرانجام به دست هلاکوخان، منقرض شدند. اما این اسم، ازآنجا پیدا شد که جمعی قائل بودند عبارات قرآن، باطنی دارد که فقط معدودی می دانند و می توانند بیان کنند
در ادامه، با تمسک به گفته های سهل بن عبدالله تستری (متوفای 283ق)- که قائل است هر آیه، چهار معنی (ظاهری، رمزی یا تمثیلی، اخلاقی و تأویلی) دارد- و ابن عربی نیز برای قرآن بطنی در نظر گرفته است. باطنیان و قائلین به تأویل، همواره دنبال احادیث و روایات مشکوک بوده و طریقه مخالفت عامه را پیروی می کرده اند و آیات قرآن را برحسب اجتهاد و استنباط خود، به نوعی تأویل می کردند که مؤید مقاصد خودشان باشد. عاقبت این کار به جایی کشید که بعضی از باطنیه اسماعیلیه و بعضی از قلندران و درویشان صوفی مشرب، منکر بهشت و دوزخ و قیامت می شدند و فرایض دینی را ترک می کردند و مرتکب منهیات می شدند، به این بهانه که ما باطن شریعت را می دانیم و راسخ در علم هستیم و احکام ظاهری را می توانیم از گردن خود و اتباع خود ساقط کنیم، چنانکه نظام الملک طوسی در سیاست نامه می گوید: «هیچ گروهی شومتر و بد فعل تر از این قوم نیستند که از پس دیوارها بد این مملکت می سگالند و فساد دین می جویند...»
به اعتقاد نویسنده، شکی نیست که خواجه نظام الملک نیز مانند سایرین، از تهمت زدن ابایی نداشته، ولی این مسئله مسلم است که غالب فتنه هایی که تا عهد او در ممالک اسلامی از راه تأسیس مذهب و فرقه جدید برپا شده بود، مبنی بر این قول بود که آیات قرآن، معنای باطنی داد غیر از آنچه از ظاهر آن مستفاد می شود و عده کثیری از فرق مختلف شیعه، جزء باطنی ها به معنای اعم آن بودند مانند اسماعیلیه، قرامطه، مبارکیه، راوندیه، برقعیه، خلیفه، محمره، مبیضه، جنابیه، مصوریه، غلاه شیعه و...
نویسنده در ادامه، به توضیح اصل و منشأ اسماعیلیه پرداخته و ضمن اشاره به پراکنده شدن این گروه در اطراف واکناف بلاد اسلامی، از اقصای مغرب تا خراسان و ماوراءالنهر و قندهار، به منظور معرفی برخی از مبلغین و داعیان بزرگ این فرقه، به معرفی عبدالملک بن عطاش که هم عصر حسن صباح و از داعیان اسماعیلیه بود، پرداخته است. وی شیخی ادیب، بلیغ، پارسا، تیزهوش، بسیار خوش خط و از اهل اصفهان و داعی اسماعیلیه در اصفهان و آذربایجان بود و دعاتی به نیابت خود به اطراف می فرستاد

جمله سازی با باطنیه اسماعیلیه

گروه‌های بزرگ هزاره‌های پیرو اسماعیلیه در ولایات کابل، پروان، بغلان و بامیان حضور دارند و در ولایات میدان، سمنگان و زابل بصورت دسته‌های کوچک زندگی می‌کنند. این هزاره‌ها نیز در حملات دهه ۱۲۷۰ش مورد خشونت و کشتار قرار گرفتند.
در حالی که تا پیش از ۵۱۳ هجری اختلافی میان اسماعیلیه و باوندیان گزارش نشده، از این تاریخ با توجه به سیاست‌های سنجر سلجوقی، اسماعیلیان تجاوزهایی به قلمرو باوندیان داشتند و به تبلیغ آیین خود در طبرستان پرداختند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تک نیت فال تک نیت فال لنورماند فال لنورماند فال چای فال چای