باجه جی زاده

لغت نامه دهخدا

باجه جی زاده. [ ج َ جی دَ ] ( اِخ ) عبدالرحمان بک، پسر سلیم بغدادی، معروف به باجه جی زاده.رئیس محکمه تجارت بغداد. متوفی در حدود سال 1500 م. از اوست: الفارق بین المخلوق والخالق و آن در تحقیق عقاید مسیحیان است. بر حاشیه آن دو کتابست: یکی الاجوبةالفاخرة عن الاسئلة الفاجرة از امام شهاب الدین احمدبن ادریس المالکی المعروف بالقرافی، و دیگری هدایةالحیاری من الیهود والنصاری از ابن قیم الجوزیة و در ذیل کتاب ردودی بر بعض مؤلفات نصاری است و بر حاشیه ذیلی است که بقیه کتاب هدایةالحیاری مذکور آمده است و در مطبعه تقدم بسال 1322 هَ. ق. در 408 و 120صفحه چاپ شده است. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 507 ).

جمله سازی با باجه جی زاده

از فیلم‌های معروف او می‌توان به بازی در فیلم نابودگر: ماجراهای سارا کانر، باجه تلفن، مسیر مهتابی، پیچ خورده، قاضی امی، اوگی رز، اثر ماشه و اطلس شورید: قسمت دوم اشاره کرد.
طبقه ی اول شامل: کانتر چک این ( Check in )، باجه رزروهتل ها، باجه کرایه ی ماشین می باشد. این طبقه بیشتر مخصوص پروازهای ورودی است.
هرگاه اصفهان کارت فرد مبلغ کافی برای استفاده از اتوبوس های تندرو را نداشته باشد میتواند از طریق دستگاه های الکترونیکی یا باجه های حضوری در ایستگاه های مذکور اقدام به شارژ نمودن مجدد کارت خود بکند.
رأی‌دهنده در یک باجه ویژه رأی خود را علامت می‌زند. اگر برگهٔ رأی، مخدوش شده باشد، سرپرست حوزه یا متصدی رأی‌گیری می‌تواند برگهٔ دیگری به جای برگهٔ قبلی صادر کند. فرد پیش از آن که برگهٔ خود را به صندوق بیندازد باید نشان رسمی و شمارهٔ مخصوص پشت آن را به سرپرست حوزه یا متصدی رأی‌گیری نشان دهد.