انسانیت پرور
فرهنگ فارسی
جمله سازی با انسانیت پرور
انسان تکامل یافته کسی است که بر محیط بیرونی و درونی خود تسلط یافته و وارسته از محکومیت درونی و بیرونی و وابسته به عقیده باشد. تکامل جامعه عین تکامل روح در دامن جسم و تکامل انسانیت در دامن حیوانیت است.
برای مثال، هنگامی که چند نفر از دوستانمان را میبینیم. وجوه تمایز، یعنی آن اوصافی را که هر یک را از دیگران متفاوت میسازد، کنار گذاشته و وجه مشترک میان همه آنها را که انسانیت است، برمیگزینیم.
آنچه در انسانیت آمد بسر من چه گویم خود تو دانی برشمر
من گرفتم جان انسانیت هست گوش کاری جان یزدانی به دست
پس هر که خود را نشناسد از معرفت کل محجوب باشد و مراد از این جمله اینجا معرفت انسانیت است و اختلاف مردمان اندر آن.
بعد از این باید تکلیف دولت خواهی و وظیفه انسانیت ما این باشد که سعی نماییم بفهمیم چه باید کرد که قوانین خوب در ایران مجرا بشوند.