انباری سینه

فرهنگستان زبان و ادب

{bow locker} [حمل ونقل دریایی] محفظه ای که درست در پشت دماغۀ کشتی قرار دارد

ویکی واژه

محفظه‏ای که درست در پشت دماغۀ کشتی قرار دارد.

جمله سازی با انباری سینه

داستان بازی دوازده سال قبل از قسمت اول و در یک فرهنگستان روایت می‌شود که شایعه شده محلی برای گردهمایی ساحره‌ها بوده است. این انجمن افسونگری در انباری واقع در زیرزمین فرهنگستان مشغول به انجام جادوی سیاه هستند.
حوض شاه: آب انباری که بنای آن را به شاه عباس نسبت می‌دهند. مصالح بکار رفته در آن قلوه سنگ و ساروج است.
دهکده گوری: در بالای کوه خمیر واقع است که قدمت آن دوره پرتغالیها نسبت داده می‌شود. هم‌اکنون آب انباری در این محل جهت تأمین اب شرب گردشگران بومی و خارجی بنا گردیده‌است که بزودی در فهرست آثار ملی قرار خواهد گرفت.
در آرک داستانی «بتمن: مرگ در خانواده»، رابین بتمن جیسون تاد را در انباری زندانی کرده و می‌کشد.
در هر قسمت این مجموعه به یکی از موضوعات و مشکلات آپارتمانی نشینی از جمله شارژ ماهیانه، مشاعات آپارتمان، زباله، پارکینگ، انباری، صدای مزاحم و… می‌پردازد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطیع
مطیع
فمبوی
فمبوی
سلیم
سلیم
لز
لز