املا دان

لغت نامه دهخدا

املادان. [ اِ ] ( نف مرکب ) کسی که طریقه نوشتن کلمات را بخوبی می داند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کسی که طریقه نوشتن کلمات را بخوبی می داند.

جمله سازی با املا دان

در عدد یابند بیتش توأم آب بقا در حساب او نظر گر سوی املا افکنند
گر چو سوسن در بیان عشق گردم ده زبان بلبلان گلشن قدسی کنند املای من
امام و سرور هر دو جهان که مفتی عقل ز لوح محفوظ املا کند لسانش را
كتاب ديات منسوب به ظريف بن ناصح را اميرالمؤ منين على (ع ) به خط خود نوشته و يا آن را املا فرموده و براى فرمانداران خود ارسال داشته است. پيروان آن حضرت آن را يادداشت كرده و نسلى به نسل ديگر تحويل داده اند، و در زمان امامت حضرت امام صادق (ع ) آن را به حضرتش عرضه داشتند و آن حضرت صحت آن را با اين عبارت كه آرى، آن درست است، و اميرمؤ منان فرماندارانش را به عمل به آن فرمان داده تاءييد كرده است.
نسخه آشفته دیوان عمر ما مپرس خط غلط معنی غلط انشا غلط املا غلط!
تا کی فراق‌نامه‌ات انشا کند کسی صد صفحه را به خون دل املا کند کسی