التزام سپردن

لغت نامه دهخدا

التزام سپردن. [ اِ ت ِ س ِ پ ُ دَ ] ( مص مرکب ) آنکه کسی قراری نهد که او را مجبورسازد. و این بیشتر در قراردادهای نوشته بکار رود.

فرهنگ فارسی

آنکه کسی قراری نهد که او را مجبور سازد

جمله سازی با التزام سپردن

💡 بنابراين التزام به درستى همه اين رواياتمشكل است و در بررسى نشانه هاى ظهور، احتمالجعل و تحريف و دسيسه هاى دستهاى پنهان سياست را نبايد ناديده گرفت.

💡 388 التزام به دعاهاى وارده از اهل بيت - عليهم السلام - مجالست و مؤ انست با خود آنهاست

💡 آسمان کو همچون در، حلقه بگوش این درست بندگیت را ز تحت الفرط کردست التزام

💡 الزام و التزام به ترك آنچه خدا حلال كرده تعدى از حدود الهى و تجاوز بهسلطنتتشريعى او است

💡 گر التزام جنون نیست سعی‌ گوشهٔ فقری مگر ز جرگهٔ یاران به این بهانه برآیی

💡 تازه گردان از کرم مرسوم تشریف رهی وان دگر ها کز رهی کردست لطفت التزام