لغت نامه دهخدا
افریدون کلا. [ ] ( اِخ ) فریدون کلا. نام قصبه ای به مازندران. رجوع به فریدون کلا شود.
افریدون کلا. [ ] ( اِخ ) فریدون کلا. نام قصبه ای به مازندران. رجوع به فریدون کلا شود.
فریدون کلا
💡 ایا بجام جم و سهم سام و زهره زال ایا بچهر منوچهر و فر افریدون
💡 گاو، کو دایه ی افریدون بود ناورد شیر به پستان چکنم؟!
💡 نه هیچ شهر گشاده است چون تو اسکندر نه هیچ دشمن بسته است چون تو افریدون
💡 لوای آل خلیل و درفش افریدون فراشتند به یک جا بر آسمان پرچم
💡 چون جهان باید گرفتن دیگر اسکندر بود چون سپه باید شکستن دیگر افریدون بود
💡 گرچه در دیرم گدا لیکن به یک پیمانه می با صد افریدون و جم اظهار حشمت میکنم