لغت نامه دهخدا
اغرا کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تشویق کردن. ترغیب کردن. تحریض کردن: در نهان ایشان را اغرا کرده و دل قوی گردانیده. ( تاریخ بیهقی ص 537 ). و رجوع به اغراء شود.
اغرا کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تشویق کردن. ترغیب کردن. تحریض کردن: در نهان ایشان را اغرا کرده و دل قوی گردانیده. ( تاریخ بیهقی ص 537 ). و رجوع به اغراء شود.
تشویق کردن ترغیب کردن تحریض کردن
💡 O سيدبن طاووس قدس سره در بيان لطيفى مى فرمايد: شيطان ابتدا با شعار راهنمايى و دلالت به سراغ آدم آمد، (هل ادلّك ) وبعد او را تدليه و وسوسه كرد (فدلاّهما بغرورللّه )(640)، پس واى به حال ما كه شيطان از ابتدا به قصد اغرا وفريب ما مى آيد. (فبعزّتك لاغوينّهم اجمعين ) (641)
💡 ب: بلخى گفته است: رجوع به دنيا با اعلام به رجعت، جايز نيست؛ زيرا كسى كهبداند بار ديگر به دنيا باز مى گردد ممكن است اغرا شود و تن به تباهى دهد و بهاتكال بر توبه بعد از رجوع مجدد، مصرانه گناه كند.
💡 چه اغرا می کنی در خون خسرو چشم بدخو را به رحمت ره نما قصاب را، کشتن چه آموزی؟
💡 بدخواه من بگوید بر من همه دروغ وآن را که او نبیند اغرا کند همی
💡 خالش به غمزدگان کند اغرای دلبری در حکم یک پیاده ی او بین سوارها
💡 بر عزم غزو و کشتن کافر غزات را مزد و ثواب غزو تو اغرا کند همی