[ویکی فقه] اطلاق فاعل بر مفعول به ذکر صیغه اسم فاعل و اراده اسم مفعول اطلاق می شود و از اقسام مجاز لغوی می باشد. به کاربردن صیغه ای به جای صیغه دیگر، از اقسام مجاز لغوی می باشد که یکی از انواع آن « اطلاق اسم فاعل بر اسم مفعول » است؛ مثال ۱. (فلما جاءتهم آیاتنا مبصرة قالوا هذا سحر مبین)؛ "و هنگامی که آیات روشنگر ما به سویشان آمد گفتند این سحری آشکار است". «مبصرة» اسم فاعل است که به معنای اسم مفعول به کار رفته است.۲. (خلق من ماء دافق)؛ "از آب جهنده ای خلق شده". «دافق» در آیه شریفه، اسم فاعل است و به معنای اسم مفعول آمده است. «دافق» به معنای جهاننده و «مدفوق» به معنای جهیده شده است. انسان از آب جهیده آفریده شده است.
جمله سازی با اطلاق فاعل بر مفعول
💡 دومين نظريه در باب ساختار در ميان روانكاوان بهكارل گوستاويونگ، تعلق دارد. در نظريه وى نقش اصلى نه با غريزه جنسى بلكه باانرژى روحى است؛ و اصطلاح (ليبيدو) بر انرژى هاى روانى جمعا و نه تنها برنيروى جنسى اطلاق مى شود.
💡 واژه محيط را به پهنه، و گاه به فضايى اطلاق مى كنيم كه در آنعوامل گوناگون اثرگذار بر انسان، اثرپذير از او، و يا خنثى وجود دارند. دستهاثرگذار مهم تر از ديگران است. هر عامل اثرگذار بر انسان بر حسب نسبتش با يكى ازدو امر زيستن و رشد معنوى به دو گونه مساعد ومخل يا مانع، تقسيم پذير است.
💡 يعمهون: عمه به معناى حيرت شديد است و رتبه آن پس از شك، تردد وتحير است. عمه حيرتى است كه چشمدل آدمى را از هر راى و نگاه صحيحى كور مى كند. پس عمه كورى چشم جاناست در برابر عمى كه هم بر كورى چشم تن اطلاق مى شود و هم بركورى چشم جان.
💡 خصلت سوم اينكه فرمود: ايشان را تزكيه نمى كند و عذاب الهى هم در انتظارشان است واز اينكه كلام را مقيد به عذاب دنيا و آخرت نكرد، اطلاق كلام علاوه بر عدم تزكيه و عذابآخرت شامل عدم تزكيه و عذاب دنيا هم مى شود.
💡 بيشتر تداول اين معنى در عرف صاحبان صناعات است و گاهى علم، اطلاق كنند و مطلقتصديق راجح خواهند چه ظنى و چه يقينى به اقسامها و گاهى اطلاق كنند و تصديقمقابل مظنه خواهند و اين دو معنى در ميان اهل لغتكثيرالاستعمال است و به اين معنى مقابل معرفت است زيرا كه معرفت در تصور است بهنحو جزئى و گاهى تخصيص دهند علم را به درك كلى و باين معنى نيزمقابل معرفت است.