ابن مقسم

لغت نامه دهخدا

ابن مقسم. [ اِ ن ُ م ُ ق َس ْ س ِ ] ( اِخ ) ابوبکر محمدبن الحسن بن مقسم بن یعقوب عطار. یکی از قراء مدینة السلام. عالم به لغت و شعر و از ثعلب و ابومسلم گچی سماع داشته. وفات او به سال 362 هَ. ق. است.از اوست: کتاب الانوار در علم قرآن. کتاب المدخل الی علم الشعر. کتاب احتجاج القرأات. کتاب فی النحو. کتاب المقصور و الممدود. کتاب المذکر و المؤنث. کتاب مجالس ثعلب. ( از ابن الندیم ). و برای نام سایر کتب او رجوع به فهرست ابن الندیم و روضات شود. و صاحب روضات گوید او از ابی مسلم کجی و ثعلب روایت دارد و مولداو به سال 265 و وفات وی در 355 هَ. ق. بوده است.

فرهنگ فارسی

یکی از قرائ مدینه السلام

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبْن مِقْسَم، ابوبکر محمد بن حسن بن یعقوب عَطّار (۲۶۵- ۸ ربیع الآخر ۳۵۴ق/۸۷۹ -۱۳ آوریل ۹۶۵م)، مقری، مفسر، محدث و نحوی بغدادی می باشد. جدّ اعلای او مقسم از مصاحبان ابن عباس بود.
خطیب بغدادی او را ثقه و یکی از آگاه ترین مردم به مکتب نحو کوفی و داناترین ایشان به قرائات معرفی کرده و کتاب الانوارِ او را در تفسیر مورد تمجید قرار داده است.فیروزآبادی نام او را در شمار پیشوایان لغت آورده و ذهبی در سیر او را شیخ القُرّاء خوانده است.
اساتید و شاگردان
ابن مقسم ادب را از ثعلب فراگرفت و در قرائت از عباس بن فضل رازی و جمعی دیگر استفاده برد. همچنین از محمد بن عثمان بن ابی شیبه، محمد بن محمد بن سلیمان باغندی، ابومسلم کجّی و دیگران روایت کرد.ابوبکر ابن مهران، ابوالحسن ابن رزقویه، علی بن احمد رزاز، ابوعلی ابن شاذان و گروه بسیار دیگری نیز در ادب و قرائت و حدیث از او استفاده کردند
نقد
وی مدت ها ملازم احمد بن یحیی ملقب به ثعلب (د ۲۹۱ق) پیشوای مکتب کوفیان در نحو و لغت بود، ولی بیش از همه به علوم قرآنی اشتغال داشت. خرده ای که بر او گرفتند این بود که در قرائت قرآن در نماز و غیر آن بر این باور بود که می توان هر قرائتی را انتخاب کرد، به شرط این که با رسم مصحف موافق و از لحاظ لغت و ادب عرب توجیه پذیر باشد. اما به گفته ابوحیان ابن مقسم قرائتی از خود نساخته و هرچه قرائت کرده براساس روایت و حجت بوده است.شیوع این نظر ابن مقسم، اهل علم را برضد او برانگیخت و در ۳۲۲ق/۹۳۴م به فرمان خلیفه القاهر بالله، ابن مجاهد بغدادی و چند تن از قضات با وی مناظره کردند و او را به توبه واداشتند و کتاب هایش را سوزاندند. ابوبکر ابن مجاهد (د ۳۲۴ق) از خلیفه خواست تا از تأدیب او درگذرد که مورد قبول افتاد، ولی ابن مقسم پس از مرگ ابن مجاهد همچنان روش خود را دنبال کرد.
آثار
...

جمله سازی با ابن مقسم

و گر در مقسم تقدیر الفی بهره دانا را کشد فی‌الحال از تلبیس بر سر خط ترقینش
حجه الاسلام و المسلمين آقاى شريفى مقسم شهريه مرحوم حضرت آية الله العظمى آقاىاراكى طاب ثراه فرمودند: مادرم نقل مى كرد كه حدود هفت ساله بودم، با عده اى از خانمهاجهت زيارت مسجد مقدس جمكران مى رفتيم، راه را گم كرديم (چون آن زمان مسجد مقدسجمكران راه ماشين رو نداشت، عاشقان امام زمان پياده به مسجد مى رفتند.)
تفريع بعض بر كل، و يا بگو تفريع جزئى بر كلى، و در اين معنا هيچ شكى نيست،چون مطلب قبلى اين بود كه با اموال خود در جستجو و طلب همسر باشيد، به شرطى كهعفت را رعايت نموده سفاح و زنا نكنيد، و اين سخن همانطور كه بيانش گذشت هر دو نوع كامگيرى را يعنى نكاح دائم و تمتع از كنيز را شامل مى شود، پس تفريع جمله (فمااستمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن ) بر آن جمله قطعا از باب تفريع جزء بركل و يا تفريع بعضى از اقسام جزئى بر مقسم كلى خواهد بود.
پرتو شمع جمالت چو پراکنده شود سایه زلف سیاهت چو مقسم گردد
در راه کتاب‌های بی‌مصرف تقسیم شد آنچه بد درین مقسم
به منظور تنظیم ولتاژ در خروجی، از مدار مقسم ولتاژ بین ترمینال خروجی رگولاتور و زمین استفاده می‌شود بدین صورت که یک سر مدار مقسم ولتاژ به خروجی رگولاتور و سر دیگر آن به زمین وصل می‌شود و مابین دو مقاومت نیز به پایه تنظیم رگولاتور متصل می‌گردد (شکل رو به رو را ببینید).
نـخست اينكه: هميشه سوگند به امور پر ارزش و مهم ياد مى كنند، بنابراين سوگندهاىقـرآن دليـل بـر عـظـمـت و اهـمـيـت امورى است كه به آنها سوگند ياد شده، و همين امر سببانـديـشـه هـر چـه بـيـشـتر در مقسم به يعنى چيزى كه سوگند به آن ياد شده مى گردد،انديشه اى كه انسان را به حقايق تازه آشنا مى سازد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال ورق فال ورق فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال لنورماند فال لنورماند