لغت نامه دهخدا
کیاکسار. [ ] ( اِخ ) پسر آستیاگ و دایی کورش. وی پس از پدر زمام امور را در دست گرفت. ( از ایران باستان ص 260 ). رجوع به همین مأخذ ص 215، 216، 306، 308، 316، 319، 320، 337، 338 و 341 شود.
کیاکسار. [ ] ( اِخ ) پسر آستیاگ و دایی کورش. وی پس از پدر زمام امور را در دست گرفت. ( از ایران باستان ص 260 ). رجوع به همین مأخذ ص 215، 216، 306، 308، 316، 319، 320، 337، 338 و 341 شود.
اسم: کیاکسار (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kiyāksār) (فارسی: کياکسار) (انگلیسی: kiyaksar)
معنی: پسر آستیاگ و دایی کوروش
یکی از چهار پادشاه ایران در زمان مادها و سومین پادشاه ماد، نوه دیوک، که اذعان شده پیرو کیش زرتشت بود. به گفته هرودوت کیاکسار، ارتش ماد را تجدید سازمان داد و خواست نینوا پایتخت آشور را تسخیر نماید اما ظاهراً موفق نشد.
💡 روایت گزنفون دربارهٔ کورش در کتاب مشهور او، کوروپدیا (سیرت کورش) نقل شدهاست. با اینکه بیشتر محققان، کوروپدیا را گزارشی معتبر از زندگی کوروش نمیدانند، بسیاری از پژوهشگران تأکید کردهاند که بیشک، گزنفون، کوروش نوهٔ آستیاگ، پادشاه ماد دانسته شده که با یاری رساندن به خال خود، کیاکسار و ازدواج با دختر او، زمام امور مملکتی را به دست میگیرد. روایت مرگ کوروش نیز در گزارش گزنفون با بیشتر روایتهای یونانی متفاوت است، زیرا بر اساس کوروپدیا (کتاب هشتم، فصل ۷، بند ۴ به بعد) شهریار پارسی، نه در میدان کارزار، که در بستر خود درگذشت. بهعلاوه روایت گزنفون در مجموع، با داستان کیخسرو شباهتهای قابل ملاحظه دارد که برخی محققان بدان توجه کردهاند. بر این اساس، استبعادی ندارد اگر بپذیریم گزنفون نزدیک به ۲ سده پس از مرگ کوروش، داستانهای اختلاطیافتهٔ کیخسرو و کوروش را از زبان ایرانیان دوستدار شهریار ایرانی شنیده باشد.