کهیز

لغت نامه دهخدا

کهیز. [ ک َ ] ( اِ ) کوهه آویز. ( ناظم الاطباء ). حلقه یا دوالی که بر زین نصب کنند و گرز را بدان بندند. ( از اشتینگاس ).

جمله سازی با کهیز

💡 بعد از قتل نادرشاه افشار در خراسان، علیمردان خان چهارلنگ که از سردارن نامی و بزرگ سپاه نادرشاه بود بختیاری‌هایی را که در خراسان تبعید بودند به بختیاری بازگرداند و پس مدتی توانست فریدن، خوانسار، گلپایگان، بختیاری و خوزستان را به تصرف درآورد و آماده تصرف اصفهان شد که در لشکرکشی بار نخست اش به اصفهان موفقیتی کسب نکرد و دوباره شروع به جمع‌آوری سپاه نمود و در همین جمع‌آوری سپاه کریم خان هم به او پیوست، علیمردان خان بعد از جمع‌آوری حدود ۲۰۰۰۰ سرباز به سمت اصفهان حرکت کرد، و در منطقه کهیز با با سپاه ۵۰ هزار نفری افشاریان روبرو شد که پس از مدتی بر آن‌ها غلبه پیدا کرد و لشکر افشاری شکست خورده رو به سمت اصفهان فرار کردند، و این شکست پایانی بر حکومت افشاریان بر ایران بود و منطقه تحت تسلط آن‌ها به خراسان محدود شد.