کامل العقل. [ م ِ لُل ْ ع َ ] ( ع ص مرکب ) با خرد تمام. عاقل. آنکه عقلش بکمال رسیده باشد: مر ترا عقلست جزوی در زمان کامل العقلی بجو اندر جهان.مثنوی.رجوع به کامل عقل شود.
فرهنگ فارسی
آنکه دارای عقل کاملف است خردمند بخرد. با خرد تمام
جمله سازی با کامل العقل
ماند صد مشکل درین ره وز همه مشکل تر آنک کامل العقلی که داند حل یک مشکل نماند