لغت نامه دهخدا
مضیر. [ م َ ]( ع ص ) شیر ترش زبان گز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شیرترش. ( مهذب الاسماء ). || شیرسخت سپید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
مضیر. [ م َ ]( ع ص ) شیر ترش زبان گز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شیرترش. ( مهذب الاسماء ). || شیرسخت سپید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
💡 با این حال، در اوایل سال ۱۹۰۳، عثمانیها قبلاً اولین مضیر - یوسف افندی را در الوکره منصوب کرده بودند.