مجوسیت

لغت نامه دهخدا

مجوسیت. [ م َ سی ی َ ] ( ع مص جعلی، اِمص ) دین گبری. دین بهی. دین زرتشتی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مجوسیة شود.
مجوسیة. [ م َ سی ی َ ] ( ع مص جعلی، اِمص ) مغی. ( منتهی الارب ). مغی و مذهب و آیین مجوس. ( ناظم الاطباء ). دین گبری. دین بهی. دین زرتشتی. چگونگی مجوس. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): المجوسیة، یقال لها الدین الاکبر و الملة العظمی. ( الملل و النحل شهرستانی، یادداشت ایضاً ). || ( ص نسبی ) تأنیث مجوسی. زن گبر. زنی از دین بهی. ( یادداشت ایضاً ).

فرهنگ فارسی

دین گیری دین زرتشتی

جمله سازی با مجوسیت

💡 حضرت فرمود: مانی جستجوگری بود که مقداری از عقاید و احکام مجوسیت را گرفت و با نصرانیت مخلوط نمود، و در هر دو دین اشتباه کرد، و به هیچ‌یک از آن دو مذهب نرسید، و مدعی شد که جهان ناشی از تدبیر دو خدا است نور و ظلمت، و نور در حصاری از ظلمت است — آن سان که گفتیم — پس نصاری او را تکذیب کردند، و قوم مجوس او را تصدیق نمودند.[منبع بهتری نیاز است]

💡 وشمگیر برخلاف مرداویج به تاریخ علاقهٔ چندانی نداشت و در پی بازسازی عظمت ساسانیان نبود. گویا ایران‌دوستی تنها عنصری برای آغاز به کار زیاریان بود و پس از آن امرای زیاری توجهی بدان نداشتند. وشمگیر و فرزندانش افکار بلند پروازانهٔ مشابه مرداویج را نداشتند و واقع‌بین و قانع بودند. از وقتی وشمگیر به نام دیگر شاهان سکه زد و خطبه خواند، قدرتی برای رسیدن به افکار مشابه برادرش نماند و بنابرین ایران‌دوستی را کنار گذاشت؛ چنانچه یکی از شاعران معاصر مرداویج می‌گوید «با مرگ مرداویج آتش مجوسیت خاموش شد.»