گرد و قلنبه
فرهنگ معین
ویکی واژه
جمله سازی با گرد و قلنبه
ز بس برهم آمیخته مشک و می بر اسبان شده غالیه گرد و خوی
وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ و میگردد بر سر ایشان غِلْمانٌ لَهُمْ غلامان ایشان، کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ (۲۴) گویی که ایشان مرواریدند از گرد و آلایش کوشیده.