ابستا

لغت نامه دهخدا

( آبستا ) آبستا. [ ب ِ ] ( اِخ ) اَوِستا: و پارسیان ازکتاب آبستا که زردشت آورده است. ( مجمل التواریخ ).
چو اینجا معنی قرآن ندانم
روم آنجا که آبستا بخوانم.خاقانی.
ابستا. [ اَ ب ِ ] ( اِخ ) اَوِستا. اَستا. اَبستاق. وِستا. ستا. اوستاک. آبستا. اَبستاغ:
همچو معماست فخر و همت او شرح
همچو ابستاست فضل و سیرت او زند.رودکی.چو گلبن از بر آتش نهاد عکس افکند
بشاخ او بر، دُرّاج شد ابستا خوان.خسروانی.و [ زردشت ] کتاب بستاق که ایشان ابستا و وستا خوانند بر گشتاسب عرضه کرد. ( مجمل التواریخ ).
فرهنگ نویسان و بعض مورخین که ابراهیم را زردشت گمان برده اند اوستا را نیز صحف ابراهیم دانسته اند و این غلطی فاحش و خطائی روشن است. رجوع به اوستا شود.

فرهنگ عمید

= اَوِستا

فرهنگ فارسی

( آبستا ) اوستا
اوستا
(صفت اسم ) استاد

فرهنگ اسم ها

اسم: آبستا (پسر) (فارسی) (تلفظ: abesta) (فارسی: آبستا) (انگلیسی: abesta)
معنی: اوستا، اساس بنیاد اصل، کتاب مقدس زرتشتیان

جمله سازی با ابستا

در گویش هزارگی دو حرف «د» و «ت» غلیظ نیز وجود دارد که تلفظ‌شان نزدیک به تلفظ آن حروف در زبان‌های اردو و پشتو است. در گویش هزارگی بسیاری از واژه‌های اوستایی نیز موجود است که به گفته برخی محققان و زبان‌شناسان، بیش از ۲۵٪ از واژگان این لهجه ریشهٔ اوستایی دارند؛ مثلاً: هزارگی آبست-اوستایی آبستا که هردو به معنی خویشاوند است یا واژه‌های دیگری مثل: ابسو، اِنگهَ، اوته، اوثه، جُنگه، کوور، خسور، تفت، خیرتو، پیتَو، اسپی، گیرو و… برخی از زبان‌شناسان بدون تحقیق و ریشه‌یابی واژه‌ها به روش علمی، به نظریه‌پردازی اقدام نموده و این واژگان را غیر (فارسی، ترکی، مغولی و عربی) دانسته‌اند.
پارسیان از کتاب آبستا که زردشت آورده‌است شریعت ایشان را چنین گویند که از گاه کیومرث پدر مردم، یعنی آدم، تا آخر یزدگرد شهریار چهارهزار و صد و هشتاد و دو سال و ده ماه و نوزده روز بوده‌است. و از گاه کیومرث تا این وقت (پادشاهی هوشنگ) دویست و نود و چهار سال و هشت ماه گذشته بود، و بدین سخن آن می‌خواهد که کیومرث آدم بوده‌است نزد ایشان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال چوب فال چوب فال عشقی فال عشقی فال میلادی فال میلادی