جامع قم

لغت نامه دهخدا

جامع قم. [ م ِ ع ِ ق ُ ] ( اِخ ) مسجد جمعه قم. این مسجد را ابوالصدیم حسین بن علی آدم اشعری بنا کرده و بگفته سیاحان در هیچ جا مسجدی که مقصوره آن به این وسعت و ارتفاع باشد دیده نشده و بنای آن در نهایت استحکام است و دیوار آن را طوری با ساروج پوشیده اند که از سنگ سخت تر است. مساجد قدیمی دیگری از قبیل مسجد امام و مسجد عشقعلی و غیره در قم هستند که میتوان آنها را جامع نامید. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 110 ).

جمله سازی با جامع قم

💡 دعبل به راه خود ادامه داد تا به قم رسيد، شيعيان قم دوردعبل را گرفتند، و از او درخواست كردند كه قصيده معروف خود را براى آنان بخواند،دعبل آنها را به مسجد جامع قم برد، و بالاى منبر رفت و اشعار حماسه اى خود را در زماناقتدار ماءمون خواند. (228)