سعدیا گر مزد خواهی بی عمل تشنه خسبد کاروانی در سراب
گر نبودی ذات پاکش باعث ایجاد کون بی عمل ماندی صفاتی از صفات کردگار
تعبیر زحق حُبّ تو بر خیر عمل شد من بی عمل و عمر همه صرف امل شد
ز علم بی عمل وز زهد ناپاک ز حکامی که بی عدلند وبی باک
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس ملامت علماء هم ز علم بی عملی است
دل بیدرد، درد بیدرمان! چشم بی گریه، علم بی عمل است