علی رضا

علی‌ رضا یک نام پسرانه مرکب است که از دو جزء علی و رضا تشکیل شده و هر یک از این نام‌ها دارای بار معنایی و تاریخی عمیقی هستند.

علی: به معنای عالی یا بلند مرتبه است، این نام به شخصیت حضرت علی (ع)، نخستین امام شیعیان و همسر حضرت فاطمه (ع)، اشاره دارد. او به عنوان نماد شجاعت، عدالت و علم در تاریخ اسلام شناخته می‌شود و در متون دینی و تاریخی به عنوان یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های اسلامی مطرح است.

رضا: به معنای خشنود یا راضی است، این نام به حضرت امام رضا (ع)، هشتمین امام شیعیان، مرتبط است. امام رضا به عنوان الگوی علم، تقوا و صبر شناخته می‌شود و در میان مسلمانان به ویژه شیعیان، احترام زیادی دارد.

معنای ترکیبی: علی‌ رضا به معنای بلند مرتبه و خشنود است و نشان‌دهنده صفات والای انسانی و دینی می‌باشد. این ترکیب بیانگر ویژگی‌هایی چون عظمت و رضایت در زندگی فردی و اجتماعی می‌باشد.

جایگاه فرهنگی و اجتماعی: نام علی‌ رضا در میان خانواده‌های مسلمان و به ویژه شیعیان بسیار محبوب است. این نام نه تنها ترکیبی از دو نام مقدس است، بلکه می‌تواند نمایانگر ارتباط عمیق با تاریخ، معنویت و آرزوهای نیک برای آینده باشد.

لغت نامه دهخدا

علی رضا. [ ع َ ی ِ رِ ] ( اِخ ) ابن موسی الکاظم بن جعفرالصادق علیهم السلام، مکنّی به ابوالحسن. هشتمین امام نزد شیعه امامیه. او راست: 1 - الرسالةالذهبیة فی حفظ صحةالمزاج و تدبیره بالاغذیة و الاشربة و الادویة، که آن را برای مأمون عباسی تألیف کرده است. 2 - مسند فی فضل اهل البیت. رجوع به ابوالحسن ( علی الرضا... ) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 250. فهرس المؤلفین بالظاهریة. الاعلام زرکلی ج 7 ص 178. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 876. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 668.، علیرضا. [ ع َ رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل. واقع در 19 هزارگزی شمال باختری سکوهه و 14 هزارگزی باختر راه شوسه زاهدان به زابل. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای گرم و معتدل و 160 تن سکنه. آب آن از رودخانه هیرمند تأمین می شود و محصول آن غلات و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
علیرضا. [ ع َ رِ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم مغنیساوی رومی حنفی، مشهور به اولیازاده. فقیه و عالم فرایض بود و به سال 1301 هَ. ق. درگذشت. او راست: 1 - رسالةالامتحان. 2- رسالةالفرائض. 3 - ملجاءالمفتین فی الفتاوی، در چهار جلد. ( از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 777 ).
علیرضا. [ ع َ رِ ] ( اِخ ) ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی، مشهور به وصفی. وی ادیب و از کتّاب شورای دولتی بود و در سال 1314 هَ. ق. درگذشت. او راست: حسن التوسل فی النهار و اللیل. ( از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 403 ).
علیرضا. [ ع َ رِ ] ( اِخ ) ابن حسین اردکانی شیرازی، مشهور به تجلی. عالم و ادیب و شاعر و منطقی بود و بسال 1085 هَ. ق. درگذشت. او راست: 1 - حاشیه بر حاشیه مولی عبداﷲ، در منطق. 2- رساله ای در منع نماز جمعه در زمان غیبت. 3 - سفینةالنجاة. ( از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعة ج 41 ص 254. هدیةالعارفین ج 1 ص 760. فوائدالرضویه عباس قمی ج 1 ص 301 ). رجوع به تجلی و الذریعه ج 9 ص 167 شود.
علیرضا. [ ع َ رِ ] ( اِخ ) ابن رئیس حسین رویدشتی اصفهانی. رجوع به علیرضا اصفهانی شود.
علیرضا. [ ع َ رِ ] ( اِخ ) ابن عبدالواحد ذوقی، متخلص به آگاه. رجوع به علیرضا آگاه شود.
علیرضا. [ ع َ رِ ] ( اِخ ) ابن طالب هندی پیشاوری. حکیم بود و در نظم سخن نیز دست داشت. و در حدود سال 1290 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست: 1 - رمزة المیزان، که منظومه ای است در علم منطق. 2 - منظومه ای درباره طبیعیات. ( از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعة ج 41 ص 275 ).

فرهنگ فارسی

تبریزی عباسی خطاط معروف معاصر شاه عباس بزرگ ( و. حدود ۹۵۴ تا ۹۵۹ ه.ق./ ۱٠۷۹ تا ۱٠۸۴ م. ). وی شاگرد علی بیگ تبریزی است و از تبریز بقزوین رفت و در مسجد جامع آنجا اقامت کرد و بکتابت اشتغال ورزید. کتابه های مسجد جامع بخط اوست. وی در ثلث نسخ و نستعلیق مهارت داشت و در خط اخیر بی نظیر بود. او دو سال در ملازمت فرهاد خان از امرای عهد بود وهمراه او بخراسان و مازندران رفت و سپس شاه عباس اول او را ملازم و مقرب خود ساخت. ( ۱٠٠۱ ه.ق. ) و بمنصب کتابداری مخصوص مفتخر نمود و بدو لقب شاهنواز عطا کرد. توضیح علی رضای مذکور را با رضای عباسی نباید اشتباه کرد.

فرهنگ اسم ها

اسم: علی رضا (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ali-rezā) (فارسی: علي‌رضا(علیرضا)) (انگلیسی: ali-reza)
معنی: ترکیب دو اسم علی و رضا ( بلند مرتبه و خشنود )، از نام های مرکب، ( علی و رضا )، مرکب از نام امام اول حضرت امیر المومنین و نام امام هشتم امام رضا، علی به معنای بلندمرتبه و رضا به معنای خوشنود است

جملاتی از کلمه علی رضا

علی رضا بیگ به استانبول بازمی‌گردد. از آنجایی که بیماری او کاملاً پیشرفت کرده‌است، بدون اینکه به خانه برود مستقیماً به بیمارستان می‌رود. لیلا با اطلاع از وضعیت پدرش، او را از بیمارستان بیرون می‌آورد و به خانه خودش می‌برد. آنها شروع به زندگی در آپارتمانی در تقسیم می‌کنند. علی رضا در نهایت و ناگزیر، علی رضا بیگ با ناامیدی وضعیت لیلا را می‌پذیرد و فقط سعی می‌کند از دوستان قدیمی خود و چشم مردم فرار کند.
در رضای علی رضای خداست در رضای خدا رضای علیست
امام زین عباد است و باقر و صادق چنانکه موسی کاظم، دگر علی رضا
ایمان چو در دیار غریب از وطن فتاد در مشهد علی رضا بوالحسن فتاد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم