گوش کشان

لغت نامه دهخدا

گوش کشان. [ ک َ/ ک ِ ] ( نف مرکب، ق مرکب ) در حال کشیدن گوش. مجازاًآرام و مطیع و خالی از سرکشی و امتناع:
جان گوش کشان آمد دل سوی خوشان آمد
زیرا که بهار آمد رفت آن دی دیوانه.مولوی.|| ( اِ مرکب ) جمع گوش کش. رجوع به گوش کش شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - در حال کشیدن گوش. ۲ - آرام و مطیع: جان گوش کشان آمد ( آید ) دل سوی خوشان آمد ( آید ) زیرا که بهار آمد رفت ( شد ) آن دل دیوانه ( مولوی )

جمله سازی با گوش کشان

💡 غصه و ترس و بلا هست کمند خدا گوش کشان آردت رنج به درگاه جود