مستحسر

واژه مستحسر نعت فاعلی از مصدر «استحسار» است و به معنای مانده و خسته می‌باشد. وقتی کسی مستحسر است، یعنی از شدت خستگی و ناتوانی به حالتی رسیده که دیگر توان ادامه دادن ندارد. این حالت به دلیل فشارهای جسمی یا روحی زیاد به وجود می‌آید و فرد احساس ضعف و بی‌حالی می‌کند.

در متون ادبی و شعری، مستحسر به حالتی اشاره دارد که انسان از شدت رنج و زحمت دچار خستگی شدید شده و توانایی مقابله با مشکلات را از دست داده است. این واژه بار معنایی عمیقی دارد و گاهی نشان‌دهنده ناامیدی یا درماندگی نیز هست.

در زبان فارسی، استفاده از این کلمه بیشتر در متون ادبی و رسمی دیده می‌شود و کمتر در گفتار روزمره کاربرد دارد. به طور کلی، مستحسر توصیفی است برای حالتی که فرد یا موجودی از شدت خستگی و فشار به نقطه‌ای رسیده که دیگر نمی‌تواند به خوبی عمل کند یا مقاومت داشته باشد.

این واژه بیانگر ضعف و ناتوانی ناشی از تحمل سختی‌ها و مشکلات است و معمولاً با حس ناامیدی و فرسودگی همراه است.

لغت نامه دهخدا

مستحسر. [ م ُ ت َ س ِ ]( ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحسار. مانده و خسته. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به استحسار شود.