شهر کسان

عبارت شهر کسان در ادبیات فارسی به‌ویژه در شعر، به‌عنوان یک کنایه یا استعاره برای غربت و تنهایی استفاده می‌شود. این عبارت به معنای شهری است که در آن انسان‌ها و کسانی که به آن‌ها وابسته‌ایم، وجود ندارند. به عبارتی، این واژه نشان‌دهنده احساس دوری از وطن، خانواده، یا دوستان و در عین حال احساس بیگانگی و تنهایی در محیطی ناآشنا است.

تفسیر و کاربرد در ادبیات

احساس غربت: شهر کسان به‌طور خاص به حالتی اشاره دارد که فرد در مکانی دور از آشنایان و عزیزان خود قرار دارد و این احساس غربت را به تصویر می‌کشد.

تضاد با وطن: این عبارت در تضاد با مفهوم وطن و دیار است و به نوعی بیانگر فاصله عاطفی و جغرافیایی از جایی است که فرد به آن تعلق خاطر دارد.

استفاده در شعر: شاعران فارسی‌زبان مانند حافظ، سعدی، و مولانا از این نوع کنایه‌ها برای بیان احساسات عمیق انسانی، مانند عشق، درد فراق، و حسرت دوری استفاده کرده‌اند.

مثال

در شعر، ممکن است شاعری از شهر کسان به عنوان نمادی برای بیان تنهایی و غربت خود استفاده کند و احساساتش را نسبت به دوری از عزیزانش به تصویر بکشد.

لغت نامه دهخدا

شهر کسان. [ ش َ رِ ک َ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) غربت. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

غربت

جملاتی از کلمه شهر کسان

غریب شهر کسان تا نبوده باشد مرد ازو درست نیاید غم غریبان خورد
همی‌جست هرکس بگرد جهان ز شهر کسان از کهان و مهان
به جای خویش میبینم درونت گر ببخشاید چو در شهر کسان بینی غریبی مبتلا بسته
غم را که بها نبود در شهر کسان هرگز آن روز که من جویم شهریش بها باشد