دختر کعب

لغت نامه دهخدا

دختر کعب. [ دُ ت َ رِ ک َ ] ( اِخ ) رابعه. رجوع به رابعه بنت کعب قزداری شود.

فرهنگ فارسی

رابعه

جمله سازی با دختر کعب

رابعه دختر کعب قُزداری که به رابعه بلخی هم شناخته شده‌است، شاعر پارسی‌گوی نیمه نخست سده چهارم هجری (۹۱۴-۹۴۳میلادی) است. وی طبق اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی گوی است. پدرش کعب قُزداری، از عربهای کوچیده به خراسان و فرمانروای بلخ بود.
چو بودش یاد شعر دختر کعب همه بر خواند و مجلس گرم شد صعب
من این جانب رسیدم و از حال دختر کعب پرسیدم که عارف بوده‌است یا عاشق؟ جواب دادند اشعاری که بر زبان او جاری بوده دلیل این است که در عشق مجازی، ایجاد اینقدر سوز و گداز ممکن نیست، در شعر او هزل اصلاً وجود ندارد بلکه در همه جا او ذات قدیم (جلَّ شأنهُ) را خطاب کرده‌است.
مگر بر بام آمد دختر کعب شکوه جشن در چشم آمدش صعب
رابعه دختر کعب قُزداری که به رابعه بلخی هم شناخته شده‌است، شاعر پارسی‌گوی نیمه نخست سده چهارم هجری (۹۱۴-۹۴۳میلادی) است. وی طبق اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی گوی است. پدرش کعب قزداری، از عربهای کوچیده به خراسان و فرمانروای بلخ بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز