گنجفه باز

لغت نامه دهخدا

گنجفه باز. [ گ َ َج ف َ / ف ِ ] ( نف مرکب ) آنکه گنجفه بازد. آنکه گنجفه بزند.بازی کننده با ورقهای گنجفه. و رجوع به گنجفه شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که گنجفه بازی کند.

جمله سازی با گنجفه باز

💡 پیش از مرسوم شدن ورق‌بازی به شیوهٔ امروزی در ایران نوعی بازی ورق به نام گنجفه در این سرزمین مرسوم بوده‌است. گنجفه به احتمال زیاد در قرن شانزدهم و در دربار صفویان پدید آمده و از آنجا به هندوستان راه یافته‌است. با توجه به شباهت‌های ساختاری گنجفه و ورق‌بازی اروپایی، این دو مسلماً از هم تأثیر پذیرفته‌اند، هر چند که جهت این تأثیر به درستی معلوم نیست.

💡 در بازی گنجفه هشت دستهٔ دوازده‌برگی که نود و شش ورق دارد به کار می‌رود. هر یک از این دسته‌های هشت‌گانه سابقاً نامی به ترتیب زیر داشت: غلام، تاج، شمشیر، اشرفی (زر سرخ)، چنگ، برات، سکه (زر سفید)، قماش. هر دسته ۱۲ برگ داشت: دو تا به نام شاه و وزیر و بقیه به شمارهٔ یک تا ده شناخته می‌گردید. برای این بازی، دستگاهی مخصوص می‌ساختند و آن را گنجفه می‌نامیدند.

💡 پیش از مرسوم شدن ورقِ بازی به‌شیوهٔ امروزی در ایران، نوعی بازیِ ورق به نام گنجفه در این سرزمین مرسوم بوده‌است. گنجفه به احتمال زیاد در قرن شانزدهم و در دربار صفویان پدید آمده و از آنجا به هندوستان راه یافته‌است. با توجه به شباهت‌های ساختاری گنجفه و ورقِ بازی اروپایی، این دو مسلماً از هم تأثیر پذیرفته‌اند، هرچند که جهت این تأثیر به‌درستی معلوم نمی‌باشد.