گل مغان

لغت نامه دهخدا

گل مغان. [ گ ُ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 4هزارگزی جنوب اردبیل و 2هزارگزی راه شوسه خیاو و اردبیل. هوای آن معتدل و دارای 10 تن سکنه است. آب آن از رود و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل

دانشنامه عمومی

گل مغان محله ای است که در استان اردبیل، شهرستان اردبیل، بخش مرکزی قرار دارد.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیّت این روستا ۶۰۹۴ نفر با ۱۳۸۳ خانوار بوده است. این جمعیت در سال ۱۳۹۰ بالغ بر ۱۰ هزار نفر و ۱۵۰۰ خانوار می شد.

جمله سازی با گل مغان

غزلی با مطلع «در سرای مغان رفته بود و آب زده»، غزل شمارهٔ ۴۲۱ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.
در صومعه و دیر مغان هیچ کسی را بی یاد تو در خرقه و زنار ندیدیم
برخی مورخین زمین‌های غرب خزر را موغان دانسته‌اند؛ و این نشان می‌دهد گستره و اهمیت تاریخی منطقه مغان بسیار بیشتر از اکنون آن بوده‌است.
ز چشم بد خرابات مغان را حق نگه دارد! که دارد در بط می، شیر مرغ و جان آدم را
نادر در اوایل سال ۱۱۵۶ ه‍.ق به دشت مغان رفت و از آن‌جا برای حمله به قلمرو عثمانی توپخانه‌اش را به کرمانشاه فرستاد.
ز مسجد رخت بر کوی مغان کش سرا در کوی صاحب دولتان گیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال فنجان فال فنجان فال چوب فال چوب فال پی ام سی فال پی ام سی