لغت نامه دهخدا کشتی نشسته. [ ک َ / ک ِ ن ِ ش َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه راکب کشتی است. کشتی سوار. ج، کشتی نشستگان: کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیزباشد که بازبینیم دیدار آشنا را.حافظ.
جمله سازی با کشتی نشسته با طایفهٔ بزرگان به کشتی در نشسته بودم. بتنهائی دران کشتی نشسته جهانی مال با وی تنگ بسته