هانری کربن، ایرانشناس و اسلامشناس برجسته فرانسوی، که از سال ۱۹۰۳ تا ۱۹۷۸ زیست، نقشی کلیدی در معرفی و درک عمیق معارف اسلامی و شیعی در غرب ایفا کرد. آغاز مسیر فکری او در دانشگاه سوربون پاریس، با گرایش به فلسفه و مطالعه آثار ابن سینا، پایهریزی شد. سپس با آموختن زبان عربی زیر نظر لویی ماسینیون و آشنایی با آثار سهروردی، دریچهای نو به سوی فلسفه اسلامی گشود. دوران اقامت کربن در آلمان، فرصتی برای تعامل با هایدگر و ترجمه آثار او به فرانسه فراهم آورد. با شروع جنگ جهانی دوم، کربن به استانبول مهاجرت کرد، جایی که به یادگیری زبان فارسی پرداخت و تا سال ۱۹۴۵ در آنجا اقامت گزید.
نقطه عطف زندگی کربن، نخستین سفر او به ایران در اواخر سال ۱۹۴۵ بود. در این سفر، او با متفکران برجستهای چون علامه طباطبایی ملاقات کرد و تحت تاثیر برداشت عمیق آنان از ابعاد معنوی اسلام، شیفته معارف تشیع شد. این آشنایی، مسیر پژوهشهای او را به کلی دگرگون ساخت و موجب شد تا سالهای متمادی، نیمی از سال را در ایران به تحقیق و تدریس و نیمی دیگر را در فرانسه به نشر یافتههایش بگذراند. تاسیس بخش ایرانشناسی انستیتوی ایران و فرانسه و انتشار مجموعه گنجینه نوشتههای ایرانی از جمله فعالیتهای مهم او در این دوره بود. کربن را نمیتوان صرفاً یک شرقشناس به معنای رایج تلقی کرد؛ او متفکری بود که در جستجوی معنویت گمشده غرب، به شرق روی آورد و آن را در جهان تشیع ایرانی یافت.
اندیشه کربن بر محور فلسفه نبوی و تفسیر باطنی (تأویل) متون دینی استوار بود. او معتقد بود که عمق پیام الهی از طریق تأویل، به ویژه با تکیه بر مفهوم ولایت، که واسطهای میان عالم غیب و شهود است، کشف میشود. کربن، امام را انسان کاملی میدانست که رابط میان انسان در زندگی دنیوی و ذات الهی است و این ارتباط، حتی پس از رحلت پیامبر و ختم وحی، از طریق امامان به گونهای دیگر تداوم مییابد. او جایگاه امام را هم در حوزه معرفتشناسی و هم در هستیشناسی مورد تاکید قرار میداد و این سلسله امامت را ضامن بقای معنویت و هدایت بشریت میدانست.