لغت نامه دهخدا
کارپرداز اول. [ پ َ زِ اَوْ وَ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) ژنرال قونسول. رجوع به کارپرداز شود.
کارپرداز اول. [ پ َ زِ اَوْ وَ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) ژنرال قونسول. رجوع به کارپرداز شود.
ژنرال قونسول
💡 در اطراف صحن، بیست طاق (هر یک به عرض ۷/۵ متر) با دیوارها و ستونهای کاشی کاری قرار داشت و روی طاقها اتاقهایی در دو طبقه ساخته شده بود. اتاقهای طبقهٔ اول ویژه وزیران و حکام ولایات بود که با نظارت ناظر یا کارپرداز کاخ، یا به اصطلاح آن دوره فراشباشی، میان آنها تقسیم میشد.
💡 در اطراف صحن، بیست طاق (هر یک به عرض ۷/۵ متر) با دیوارها و ستونهای کاشی کاری قرار داشت و روی طاقها اتاقهایی در دو طبقه ساخته شده بود. اتاقهای طبقهٔ اول ویژه وزیران و حکام ولایات بود که با نظارت ناظر یا کارپرداز کاخ، یا به اصطلاح آن دوره فراشباشی، میان آنها تقسیم میشد.