لغت نامه دهخدا
چلتاج. [ چ ِ ] ( ص مرکب، اِ مرکب )مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و از هم ریخته دارد. قسمی خروس که تاج بزرگ و شعبه شعبه دارد. خروسی که تاج بزرگ و شاخ شاخ دارد. خروسی که تاج چندنورد دارد.
چلتاج. [ چ ِ ] ( ص مرکب، اِ مرکب )مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و از هم ریخته دارد. قسمی خروس که تاج بزرگ و شعبه شعبه دارد. خروسی که تاج بزرگ و شاخ شاخ دارد. خروسی که تاج چندنورد دارد.
(چِ ) [ فا. معر. ] (ص مر. ) مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و شعبه شعبه دارد.
ویژگی خروسی که تاج بزرگ و پهن و شاخه شاخه دارد، خروس چل تاج.
( صفت ) مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و شعبه شعبه دارد.
مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و شعبه شعبه دارد.
💡 ببین به لطف و تواضع که گرچه تاج سر است هم از فروتنی و عجز خاک پای من است
💡 به مدح توست سزاوار هر کجا نُکَت است به تاج توست سزاوار هرکجا گهرست
💡 ارتفاع این سد که دارای ۸ توربین است ۱۶۹ متر است و حجم تاج آن ۸۴٫۵ میلیون متر مکعب میباشد.
💡 لاف سری مزن که زجانت بکاسته ست آن تاج عاریت که بر سر جاهت فزوده ای
💡 گردون چو تاج اگر چه بگوهر مرصّعست تو همچو گوهری که کنی تاج را سریر