لغت نامه دهخدا پیروزه چشم. [ زَ / زِ چ َ ] ( ص مرکب ) دارای چشمی برنگ فیروزه. کبود. آبی: همه سرخ رویند و پیروزه چشم ز شیران نترسند هنگام خشم.نظامی.
فرهنگ فارسی ( صفت )دارای چشمی برنگ فیروزهکبود چشم: همه سرخ رویند و پیروزه چشم ز شیران نترسند هنگام خشم. ( نظامی )