پیر و پکر

لغت نامه دهخدا

پیر و پکر. [ رُ پ َ ک َ ] ( ص مرکب، از اتباع ) رجوع به هر یک از دو کلمه در ردیف خود شود.

جمله سازی با پیر و پکر

هر تنی را چو خانه ‌ ای میدان از زن و مرد و طفل و پیر و جوان
جوانی جان من پند غلام پیر خود بشنو مکن کاری که از دستت دل پیر و جوان لرزد
پیر و جوان عاشق جمال تو هستند عشق، تخصّص به شیخ و شاب ندارد
همه اندر طریقت پیر و استاد و ز آنها ابتدا شد رسم ارشاد
منم که عشق بتانم نموده پیر و کهن ندانم اینکه چه افتاده عشق را با من
عدلش سبب ایمنی خُرد و بزرگ است جودش سبب زندگی پیر و جوان است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باوانم یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز