پی انداختن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با پی انداختن
با استفاده از مفهوم محدودهی مکانی هر دستگاهی که وارد منطقهی غیرمجاز شود، میتواند هشدار مربوط به کارمندان امنیتی را فعال کند. طیف واکنشهایی که ممکن است رخ دهند، شامل از کار انداختن خدمات اینترنت بیسیم برای آن دستگاه خاص و اعزام نیروهای امنیتی و اقداماتی فراتر از آن است.
وز آن پس یکی چارهای ساختن ز هر گونه اندیشه انداختن
آرى، اندوختن و احتكار پول، مساوى با لغويت ارزش اشياء و بى اثر گذاردن پولىاست كه احتكار شده، چون اگر احتكار و حبس نمى شد بقدر وسعش در زنده نگاه داشتن وبجريان انداختن معاملات و گرم كردن بازار در اجتماع اثر مى گذاشت، و بى اثر كردنآن با تعطيل كردن بازار برابر است، و معلوم است با ركود بازار حيات جامعه متوقف مىشود.
هدف انجمن فیلارمونیک ایران گسترش موسیقی علمی و ایجاد انگیزه و راهنمایی دوستداران این هنر از راه انداختن کنسرت ارکستر فیلارمونیک تهران، نشستهای گوش دادن به صفحههای موسیقی و برگزاری سخنرانیها دربارهٔ جنبههای علمی و فنی و تاریخی و فلسفی موسیقی و بنیان کتابخانه و چاپ مجلات موسیقی و غیره بود.
به کوه انداختن فرزانه فرهاد به کوه سنگ شد چون کوه پولاد