پشت و رو یکی

لغت نامه دهخدا

پشت و رو یکی. [ پ ُ ت ُ ی ِ ] ( ص مرکب ) بی پشت و رو. مُوجَّه. در جامه ها و قماش ها.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه پشت و رویش همانند باشد بی پشت و رو موجه.

جمله سازی با پشت و رو یکی

بگرفته همه دهر ز قاف اندر تا قاف اینک بدرد خشمش پشت و جگر و ناف
نيز آن حضرت در اين باره فرمودند: صدقه دادن پشت و كمر شيطان را مىشكند.(354) درباره گفته هاى شيطان روايات زيادى در كتاب هاى حديث موجود است مىتوان از آنها استفاده كرد.
پشت و پهلوی شور و فتنه به دوست ساکن بستر کلال و ملال
چنين بود كه پس از شهادت آن گرامى وقتى بدنش راغسل مى دادند، آثارى بر پشت و شانه هاى وى مشاهده گرديد و چون علتش را پرسيدند،دانستند كه آنها آثارى است از نانها و كوله بارهايى كه امام (ع ) براى تهيدستان بردوش مى كشيده است. (138)
در لغتنامه دهخدا این سیاهرگ، «رگ میانگی دست» توصیف شده و آمده‌است که به این سبب به این رگ هفت‌اندام می‌گویند «که به فصد آن خون سر و سینه و پشت و دست و پا خارج می‌شود.».
پشت و پناه خلق جهانی ز هر بدی پشت و پناه تو بجز از کردگار نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نغمه یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز